سندرم تریچر کالینز :
سندرم تریچر کالینز یا دیسوستوز ماندیبولو فاشیال یک بیماری نادر با شیوع بین یک در ۲۵ تا ۵۰ هزار تولد زنده میباشد. این سندرم اولین بار توسط Treacher Collins در سال ۱۹۰۰ توصیف شد. اکثر ناهنجاریهای این سندرم محدود به سر و گردن هستند. هیپوپلازی فک، اختلالات پلک تحتانی، شکاف پلکی با انحنا به پایین (down slanted یا anti-mongoloid) وشکاف در قوس زیگوماتیک از شایعترین یافته ها هستند. کلبومای پلک تحتانی معمولا در یک سوم خارجی پلک دیده می شود و مژه های پلک تحتانی معمولا درسمت داخل کلبوما یا به صورت کامل وجود ندارند یا ناقص هستند.
شکاف در قوس زیگوماتیک سبب ایجاد گونه های فرورفته میشود. فک تحتانی به شدت کوچک است و به راحتی از روی چهره میتوان تشخیص داد ولی گاه نیاز به رادیوگرافی برای تشخیص می باشد. شاخه (ramus) استخوان ماندیبول ممکن است ناقص باشد و زوائد کورونوئید و کوندیلار آن صاف شده یا اصلا وجود نداشته باشند. اشکالات در ناحیه اطراف گوش و گونه ها و شکاف کام نيز از نشانه های ديگر سندرم است.
اختلالات گوش از یافتههای دیگر بیماری است که هر سه قسمت گوش (خارجی، میانی و داخلی) را درگیر میکند. اختلال شنوایی انتقالی در ۲۵ تا ۵۰ درصد بیماران وجود دارد که علت آن عمدتاً هیپوپلازی مجرای گوش خارجی و استخوانچههای گوش میانی میباشد. اختلالات دیگرگوش خارجی به خصوص کوچکی آن (Microtia) شایع است. برجستگی و حفرات پوستی در ناحیه اطراف گوش و گونه ها دیده میشوند.
شکاف کام در ۲۵ تا ۳۳ درصد بیماران دیده میشود و ممکن است با شکاف لب همراه باشد. افزایش منطقه رویش موها در ناحیه گونهها و بزرگی دهان از سایر یافته ها هستند. به علت فرورفتگی گونه ها و فک تحتانی بینی بیمار بزرگ به نظر میرسد. اختلالات دندانها شامل اختلال اکلوژن و دندانهای جدا از هم، هیپوپلاستیک یا نابجا می باشد. آترزی کوان هم دربرخی بیماران دیده می شود. خوشبختانه تغییرات صورت دراین بیماران بسیار واضح و اختصاصی است و میتوان با کمی دقت به راحتی این بیماران را تشخیص داد. عقب ماندگی ذهنی در ۵% بیماران دیده میشود که آن را به هایپوکسی و اختلالات تنفسی در زمان نوزادی نسبت می دهند.
بیماریهای مادرزادی قلبی در برخی بیماران دیده میشود و شیوع آن نسبت به افراد طبیعی بیشتر است. بیشترین اختلالات شامل نقص دیواره بطنی (Ventricular Septal Defect)، نقص دیواره دهلیزی (Atrial Septal Defect) و بازماندن مجرای شریانی (Patent Ductus Arteriosus) هستند. اين بيمار نيز در اکوکارديوگرافی انجام شده باز بودن مجرای شريانی باز و سوراخ بیضی باز را نشان داد.
این بیماری ازنظر ژنتیک بیماری به صورت اتوزومال غالب منتقل میشود ولی ۶۰% موارد به علت جهش جدید به وجود میآیند. نفوذ ژن بیماری متغیر است و تظاهرات بیماری در یک خانواده متفاوت میباشد. ژن بیماری با نام TCOF1 در سال ۱۹۹۶ شناخته شده و روی کروموزوم شماره 5q32-33.1 قرار دارد.
مبتلایان به این بیماری برخلاف سایر سندرمهای مادرزادی معمولا مشکل ذهنی یا اسکلتی ندارند و میتوانند افراد موثری برای جامعه باشند. دراین میان وجود اختلالات مادرزادی قلبی و تشخیص و درمان به موقع آنها اهمیت افزون تری نسبت به تشخیص و درمان این اختلالات در مبتلایان به سایر سندرم ها دارد. گرچه ناهنجاریهای ظاهری سبب بروز مشکلات روحی روانی در سنین مدرسه و بلوغ برای این بیماران می شود، اما مطالعات نشان دادهاند که اکثر این بیماران با یا بدون کمک جراحی ترمیمی با این ناهنجاریها خو میگیرند و در جامعه ادغام میشوند.
منبع: مجله بيماريهای کودکان ايران؛ دوره ۱۶، شماره ۳، پائیز ۱۳۸۵